سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا روزه‏دار که از روزه خود جز گرسنگى و تشنگى بهره نبرد ، و بسا بر پا ایستاده که از ایستادن جز بیدارى و رنج برى نخورد . خوشا خواب زیرکان و خوشا روزه گشادن آنان . [نهج البلاغه]
باران یعنی تو بر میگردی
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||
کدام سیدحسن یادگارامام است؟

سید مسیح نصر الله :: یکشنبه 86/3/13 ساعت 8:53 عصر

 

به نظر من امام اونقدر بزرگ بود که بخوایم خویشاونداشو از مرز خانواده جدا کنیم واصلا گاهی اعضای خود خانوادشوجزء

خانوادش به حساب نیاریم!ببخشید که فلسفی صحبت میکنم ولی این یک حقیقته که امروز آقای سید حسن خمینی

در خط امام نیست

امام اسلام گرا بود و او ملی گرا است امام از افرادی که دیه زن ومرد را مساوی میدونستن فاصله میگرفت و او هر روز نزدیک میشود او به امثال آقایان هاشمی  و کروبی نزدیک میشود و این خلاف را ه امام است

امام چقدر مظلوم است که حتی نوه اش راهش راپیدا نکرده

تاریخ را بخوانیم و ببینیم امام تا چه حد از آنان که مخالف حکم قصاص اسلامی بودند فاصله گرفت

و چقدر از دستشان خون دل خورد

مگر ما فراموش میکنیم آن روز را که از دست امثال بازرگان چه لا حول ولا قوة الا بالله ی گفتند و آه کشیدند

امروز امام اگر سر از بالین بردارندبا امثال هاشمی رفسنجانی چه بر خوردی خواهند داشت؟

تیغ نقد صریح برنده است و متاسفانه هیچ کس نمیخواد برای جامعه دلسوزی کنه

دلسوزی و زنده نگه داشتن یاد امام این نیست که امثال حسن خمینی که در آن روزگار حتی به بلوغ هم نرسیده بودبیاید و از جایگاه یادگار امام صحبت کند و حتی موضع بگیرد افراد منحرفی هم که بر ضد احکام صریح ‍قرآن فتوا میدن مثل آقایان هاشمی رفسنجانی و غرویان و صانعی هیچ حقی برای متصدی شدن منسب معنوی فرهنگی یاران امام ندارند

اینها سواد دارند و قطعا میدانند حکم صریح قرآن در مورد ارث یا دیه زن ومرد چیست

بروند و استغفار کنند و اینقدر به عنوان یار امام اظهار نظر نکنندکه پیکر پاک امام در لحد از سخنان وقیحشان....

یادگار امام آیت الله مصباح است یادگار ایشان مقام معظم رهبری است یادگار ایشان سید حسن نصر الله است نه افرادی که در زمان امام سیاسی بازی میکردند و الان هم از شیطنت دست بر نداشته اند

سالگرد وفات این بزرگ مرد است و ما گله هامان را با خود ایشان در دو دل کردیم

باشد که بدانند در کشور مردم وملت هنوز بیدارند و طرفدار مرزها و تعصبات قومی نیستند که خواهان اسلام ناب محمدی هستند نه اسلام ایرانی که آقایون به خورد ملت داده اند

حسن خمینی باید استغفار کند از طرفداری از امثال خاتمی وکسانی که در راه جد بزرگوارش نبوده اند

هرچند مردم هنوز چهره پس پرده اش را ندیده اند خدا خود علام الغیوب است.

این مقاله هیچ ربطی به صاحب اصلی وبلاگ ندارد

امیر ناطقی


نوشته های دیگران()

باز غزل

سید مسیح نصر الله :: دوشنبه 86/3/7 ساعت 4:51 عصر

سوت قطار ریل شما می روی چه بد

بانو دلم برای شما تنگ می شود

خورشید پشت ابر چرا گریه می کنی

این گریه های ما که بجایی نمی رسد

تقدیر ماست این که تو آزاد می روی

ما هم اسیر عشق تو باشیم تا ابد

اصلا چرا جدایی و اصلا چرا فراق

یک جای این معادله ها لنگ می زند

آن روز اولی که خدا عهد می گرفت

حرفی که از جدایی من از شما نزد

با وعده شما که مرا راند از بهشت .............

ساز خدا مخالف قولش نمی زند

بانو ببین چقدر عزیزی که آسمان

هر جا روی به میل شما رنگ می شود

رسم طبیعت است درست است یا غلط ؟!!

طاووس با کبوتر چاهی نمی پرد

این قصه را برای تو کوتاه می کنم

بعد از تو عمر من به درازا نمی کشد

سوت قطار ریل و بانو که مانده است

دستی بساط شعر مرا جمع می کند

محمد حسین نعمتی  


نوشته های دیگران()

عکسای روز

سید مسیح نصر الله :: دوشنبه 86/3/7 ساعت 4:49 عصر


نوشته های دیگران()

پنجه کوتاه

سید مسیح نصر الله :: دوشنبه 86/3/7 ساعت 3:53 عصر

خیال خام پلنگ من به سوی ماه، جهیدن بود
و ماه را زبلندایش به روی خاک کشیدن بود

پلنگ من دل مغرورم پرید و پنجه به خالی زد
که عشق ماه بلند من ورای دست رسیدن بود

گل شکفته خداحافظ! اگر چه لحظهء دیدارت
شروع وسوسه ای در من به نام دیدن و چیدن بود

من و تو آن دو خطیم آری، موازیان به ناچاری
که هر دو باورمان زآغاز به یکدگر نرسیدن بود

اگر چه هیچ گل مرده دوباره زنده نشد اما
بهار در گل شیپوری مدام گرم دمیدن بود

شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من
فریبکار دغل پیشه بهانه اش نشنیدن بود

چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس می بافت، ولی به فکر پریدن بود


نوشته های دیگران()

جک

سید مسیح نصر الله :: چهارشنبه 86/3/2 ساعت 5:2 عصر

به ترکه میگن: اگه یک کامیون طلا بهت بدن چیکار میکنی؟ میگه: ایلده یکلام 2500 میگیریم‌ خالی میکنیم!! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ۲-ترکه رو داشتن میبردن اتاق عمل، ازش میپرسن: همراه داری؟ میگه: آره، خاموشش کردم!!! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ۳-ترکه زنشو می کشه میره مرحله بعد !!! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ترکه میافته تو دره، Game Over میشه!! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ترکه یک سکه میندازه هوا، شیر میاد، فرار میکنه!! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ترکه میخوره زمین، ...هوا میره، نمیدونی تا کجا میره!!!!!!! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ترکه پشتش میخواریده، هرکار میکرده دستش نمیرسیده.... میره رو صندلی!!! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ از ترکه میپرسن: چرا ترک شدی؟ میگه: ایلده نمره منفی داشت!!! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ترکه به رحمت خدا یک دونه موهم تو کلش نبوده. یک روز میره سلمونی، ملت همه پوزخند میزنن، میگه: چیه؟ اومدم آب بخورم!!! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ترکه میرسه به یه هیئت, از یکی جلو در میپرسه, آقا اینها این تو چی کار میکنن؟ یارو میگه: اینها ده روز سینه میزنن! ترکه میگه: ای بابا, ایلده کنترات بده 3 روزه میزنیم!!! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ اصفهونیه و رشتیه و ترکه با هم یکجا کار میکردن. یک روز ساعت ناهار, اصفهونیه ظرف غذاشو باز میکنه، میبینه قورمه‌سبزیه, میگه: ااای بازم قرمه سبزیِس! اگه فردا باز قورمه‌سبزی باشه، من خودمو از این برج پرت میکنم پایین! بعد رشتیه ظرف غذاشو باز میکنه، میبینه کله ماهی داره .. اونم شاکی میشه، میگه: ااووو! اگه فردام همین باشه منم خودمو پرت میکنم پایین! آخری ترکه ظرف غذا رو باز میکنه، کوفته داره.. حالش به هم میخوره، میگه: ایلده اگه منم این ظرفو فردا باز کنم ببینم کوفته‌س.. خودمو پرت میکنم پایین! خلاصه فردا سه نفری میان سر کار و در غذاها رو باز میکنند و از قضا هر سه تا تکراری بوده، اینها هم خودشون رو پرت میکنند پایین! باری، پلیس میاد واسه تحقیقات و بازجوه خِـرِ زناشون رو میگیره که نقصیر شماهاست! زن اصفهونیه میگه: جناب سروان من نمیدونستم, تو خونه هم هروقت قورمه‌سبزی درست میکردم میخورد غر نمیزد! زن رشتیه میگه: اووو! تو رشت همه کله ماهی میخورن، من روحمم خبر نداشت این دوست نداره. زن ترکه میگه: جناب سروان به ولله من یه هفته بود خونة مادرم بودم, این خودش واسه خودش غذا درست میکرد!!! ترکه تولدش رو تو یه مدرسه برگزار می کنه! بهش می گن : چرا تو مدرسه؟! می گه : آخه خیلی کلاس داره!!! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ به ترکه می گن : پیامبر کی به رسالت رسید ؟ می گه : نمی دونم من سیدخندان پیاده شدم !!! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ترکه می خواست نماز بخونه مهر نداشت امضا کرد !!! از ترکه می پرسن : می دونی پل رو برای چی می سازند؟ می گه : برای اینکه کشتیها از زیرش رد بشن !!! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ به ترکه می گن برو یه کیهان (روزنامه) بخر.ده دقیقه بعد با یه خر بر می گرده! می گن این چیه رفتی گرفتی؟! می گه کیهان نداشت همشهری گرفتم !!! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ترکه با رشتیه دعواش می شه.یه چک می خوابونه زیر گوشش! رشتیه هم غیرتی می شه و می گه یا پنج تن )).بعد ترکه رو بلند می کنه و می کوبه زمین! ترکه پا می شه و می گه: ((( این خیلی نا مردیه! ۶ نفر به یه نفر!!! ))) ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ یه روز یه ترکه رفته بود غازش رو بفروشه.یکی اومد گفت : خر چند؟! ترکه گفت : این که خر نیست بابا غازه!!! یارو گفت : کی با تو بود؟! با این غازه بودم!!! ترکه می افته تو جزیره آدم خورا، آدم خورا می‌گیرنش، رئیسشون میگه: اینا رو پوستشون رو میکنیم باهاش قایق درست میکنیم. ترکه هم یه چاقو ور میداره می‌گذاره رو شکمش، میگه: جلو نیاید وگرنه ‌قایقتونو سوراخ میکنم!!! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ یه جایی جشن بوده، ترکه همینجوری میره تو و شروع میکنه به رقصیدن و بخور بخور. یکی ازش میپرسه: ببخشید! شما رو کی دعوت کرده؟ ترکه میگه: من از خونواده عروسم. یارو میگه: ببخشید، ولی اینجا جشن تولده!!! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ترکه تو مسابقه بیست سوالی شرکت میکنه، قبل از مسابقه بهش میگن: ببین جواب ژاندارمریه ولی همون اول نگی که ضایع بشه، یه چند تا سوال اولش بکن بعد جوابو بگو. مسابقه شروع میشه، ترکه میپرسه: جانداره؟ مجریه میگه: نه. ترکه میگه: مِریه؟ میگه: نه. ترکه میگه: جاندارمریه؟!! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ تلویزیون داشته گل خداداد عزیزی رو به استرالیا نشون میداده، ترکه تماشا می‌کرده. دو سه بار که صحنه آهسته گل رو نشون میدن، ترکه شاکی میشه، میگه: ‌حالا اونقدر نشون بده تا یه دفعه اون دروازه بان بگیردش!!!

نوشته های دیگران()

کاریکاتور

سید مسیح نصر الله :: چهارشنبه 86/3/2 ساعت 5:1 عصر

آخه مگه ندید بدیدی بچه؟

!


نوشته های دیگران()

اسکی عکس

سید مسیح نصر الله :: چهارشنبه 86/3/2 ساعت 4:46 عصر

ای کاش ما هم مثل اونا بودیم خانم نه ؟

ـ آخ گفتی آقا
چه نشونه گیری دقیقی!!!
من چه خوشگلم نهههههههههههه غلام؟
روزی روزگاری علی دایی :
terminator ( ویرانگر ) :
بلندقدترین آدم دنیا:
و این هم نامه عاشقانه فدایت شوم :
 
موفق باشید . چند کلمه ای هم نظر بدید عزیزان . ممنون

نوشته های دیگران()

وای چه توپ

سید مسیح نصر الله :: چهارشنبه 86/3/2 ساعت 4:20 عصر

دوبار که اینطور رفتار کنید

همه دخترا عاشقتون میشن

به جون خودش


نوشته های دیگران()

عکس مربوط به خاطره

سید مسیح نصر الله :: چهارشنبه 86/3/2 ساعت 4:8 عصر


نوشته های دیگران()

بخندید

سید مسیح نصر الله :: چهارشنبه 86/3/2 ساعت 4:7 عصر

سعی کنید خنده رو باشی چون:

روحیتون برای کار همیشگی میشه

مردم دوستتون میدارن

روابط اجتماعیتون خوب میشه

کلی ثواب داره! واقعا بیاید سعی کنید

       خنده رو باشید


نوشته های دیگران()

   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

دوباره سلام
ومن انتم؟
[عناوین آرشیوشده]

About Us!
باران یعنی تو بر میگردی
سید مسیح نصر الله
Link to Us!

باران یعنی تو بر میگردی

Hit
مجوع بازدیدها: 110911 بازدید

امروز: 1 بازدید

دیروز: 3 بازدید

Day Links
دلگویه های برادرم [156]
تحلیل [69]
جنجال [138]
طلبه ای از نسل سوم [101]
[آرشیو(4)]


Archive


قبل از این
باحالترین مطالب هم گریه هم خنده
گاهی دلم برای خودم تنگ میشود
نیمه اول تیر 86
تابستان 1386

LOGO LISTS


In yahoo

یــــاهـو

My music

Submit mail