سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمندان، امنای امّت من هستند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
باران یعنی تو بر میگردی
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||
هزار راه نرفته:

سید مسیح نصر الله :: پنج شنبه 86/2/20 ساعت 5:24 عصر

...نخلها باتو به راه افتاده اند و تاریخ پشت سرت گام بر میدارد.ابرها حرکتشان را با قدمهای مقتدرت تنظیم میکنند و کعبه از هما فاصله دور انگار میخواهد دوباره تورا با همان معصومیت کودکیت در آغوش بکشد.

از قبله می آیی و به سوی قبله میروی.

 ونوشته ای که برای تو نقش میبندد باید از سه نقطه شروع شود و به سه نقطه پایان بپذیرد.

 

هزار راه نرفته:

ای مرد هفتاد زخم،ای مرد احد وبدرو خندق کتاب فضل تو را آب بر کافی نیست  که تر کنند سر انگشت وصفحه بشمارند. ازمکه بنویسیم که پیشانیت در خط مقدم دفاع از رسالت آماج سنگهای تراشیده و نتراشیده اش بود؟ یا از بدر که هنوز زخم شمشیر تو را به پیکر دارد.؟

از قلعه های مستحکم خیبر که در مقابل تو زانو زدند یا از احد که فقط خدا میداند که در آن چگون ستون محکم بر جای ماند ن آسمان رسالت شدی.

تو از بستر محمد صل الله علیه و آله می آیی وتنت بوی بالهای جبرئیل میدهد

انگار کفشهای زخمیت را به اندازه تمتم تاریخ راه برده ای تا به سر انجامی به نام رستگاری برسانی وبه جهان بفهمانی که پیمودن راههای طولانی ب شیرینی چیست که ارزش دارد

اذان بگو و این بار شهادتین را آرام آرام جاری کن. بگذار برای آخرین بار مسجد کوفه از جام لبهای آتشینت سیراب شود. زمین بوی غروب میگیرد و تا سر به سجده ببری کوفه یخبندانتر خواهد شد.

مثل آن روزها:

ای امیر خط شکن در کوفه چه میکنید؟با این همه خنجری که پشت سرشما راه میروند.

 نهروان بیرون از میدان جنگ ناجوانمردانه ادامه دارد و زخمها مترصد یک لحظه اند.

شاید از هما ن لحظه هایی که روی زمین هستید ونیستید . از همان لحظه هایی که تیر از پای شما  میکشند وحس نمیکنید.

زهر روی تیغ بیتابی میکند و خون برای مهراب.

دور میشوید و کوچه تاریک میشود.اماای امیر  به چه ابهتی میروید انگار اینبار به سوی بزرگترین فتح زندگیتان گام بر میدارید.چه خرسند دور میشوید و لبخند نازک زیر لبانتان نشاط وعده دیدار دارد .

مثل آن روزها هستید که به خانه پیامبر میرفتید.

حد اقل خرابه ها..:

شیطان در مسجد خواب است.

 آرام قدم بردارید امیر،آرام از دنیا رخت ببندید که جهان طاقت فقدان ناگهانی مرکز ثقل خویش را ندارد.

اصلا شاید برای همین بود که سه روز طول کشید وخدا میداند چقدر شیر سفید تا پشت در خانه آمد و عزا دار برگشت.

چشمهایتان را میبندید ولی هرگز نمیمیرید امیر.!

حد اقل خرابه های کوفه شما را از زاکره خود که آکنده از بوی نان تازه است پاک نخوهند کرد...


نوشته های دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

دوباره سلام
ومن انتم؟
[عناوین آرشیوشده]

About Us!
باران یعنی تو بر میگردی
سید مسیح نصر الله
Link to Us!

باران یعنی تو بر میگردی

Hit
مجوع بازدیدها: 111134 بازدید

امروز: 7 بازدید

دیروز: 4 بازدید

Day Links
دلگویه های برادرم [156]
تحلیل [69]
جنجال [138]
طلبه ای از نسل سوم [101]
[آرشیو(4)]


Archive


قبل از این
باحالترین مطالب هم گریه هم خنده
گاهی دلم برای خودم تنگ میشود
نیمه اول تیر 86
تابستان 1386

LOGO LISTS


In yahoo

یــــاهـو

My music

Submit mail