سید مسیح نصر الله ::
دوشنبه 86/3/21 ساعت 8:48 صبح
با شقایقها،ستون ثابت محمد علی کعبی
جنگ به پایان نرسیده است!همانگونه که احد نیمه ای پنهان داشت.
مبادا غنیمت هزیمت ما را رغم بزند وزرق وبرق سالهای آرامش،
چشمهای نافذمان را کور کنند.
مگرنه اینکه از قبیله ایمانیم .و عهد بسته ایم که تا پای جان میمانیم؟
_دعا،نردبان پیروزی
صدای زمزمه می آید.صدای عزم وصال.در نقطه ای از زمین حتی
نها لها هم دست بلند کرده اند وستا ره میچینند.معنویت چه موسیقی هماهنگی
شده است با صدای رژه نظا میانی جان در کف!
صدای ند به می آید.صدای دعای کمیل ،دعای سمات..
وحتی صدای لبخندها و بغضها را هم میتوان شنیدکه احساس بلندتراز نعره
گلوله فریاد برآورده است.
عرق وخون از ر ستنگا ه مو تا چانه را میشوید.و گاهی خمپاره ای دستهایی را در خلا شناور میکند یا گلوله ای سری را مسح میکشد.جنگ است اما در نهایت این دستهای بلندند که در آن گیر و دار آسمان را تشنه زمین کرده اند وپیروزی را به وضوح رقم میزنند.دعا خاکریز به خاکریز تا آسمان چون نردبان ایستاده است.
و صدای زمزمه می آید:
الله اکبر
لا الله الاالله
_تیک تاک
ناگهان تیک تاک ساعت،این صدای نازک ابریشمی را قطع میکند .پس روز وشبهامان در این سوی زمان بسته به نخی که ادامه اش در آن سوی روشن است معلقند.
باید ادامه بدهیم و فاصله ها را به هم بزنیم.وا ین عقربه ها را،عقربه های ز هرآلود فراموشی را بشکنیم.
آهای موسیقی های ناهنجار
کمی سکوت
صدای زمزمه میخواهیم
صدای بغض کمیل
صدای شور صبح دعا.
نوشته های دیگران()